این مطلب مخصوص اعضا می باشد
برای مشاهده این گونه مطالب باید با نام کاربری خود
وارد شوید و یا ثبت نام کنید.
اگر عضو سایت هستید لطفا از طریق فرم زیر وارد شوید:
اگر عضو سایت نیستید توسط فرم زیر میتوانید به
سرعت ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان:
بدرام
ساعت17:39---4 دی 1391
سلام وقت تون بخیر لطفا عکس های بیشتری بزارید تکراری هم نباشه ممممممممممممممنون
محمد هم ایمیل شخصی داره
لطفا پاسخ بدید
بدرام
ساعت17:36---4 دی 1391
سلام وقت تون بخیر لطفا عکس های بیشتری بزارید تکراری هم نباشه ممممممممممممممنون
محمد هم ایمیل شخصی دارن
ایدا
ساعت17:52---27 آبان 1391
محمد جان در فیس بوک هم هستندپاسخ:خیر
negar
ساعت1:15---29 ارديبهشت 1391
merci azizam ım tooooo
salam mohammad jan mikhastam begam
negar
ساعت0:59---28 ارديبهشت 1391
bazishun ke harf nadare va man ba harfe zahra moafegam manam bachegishuno ba arsalan ghasemi gati mikardam vali baziye mohammad aliye
hosna
ساعت18:53---23 بهمن 1390
سلام محمد جان خوبی امیدوارم هرجا که هستی موفق باشی.من حسنی هستم خیلی دنبال شمارت یا ایمیت گشتم پیدا نکردم.خیلی دلم می خواد صداتو بشنوم.خیلی دوست دارم.
محمد مجیدی
ساعت19:11---21 بهمن 1390
سلام داش محمد .چطوری بالای حال احوال.داش می خوام طرح دوستی بچینم
اگه پایه ای تا تش هستیم. به امید روزای
خوش زندگیت.از طرف رفیق شفیقت محمد.به غیر از پرتوی نورت نظری نیست که نیست
السلام علی المهدی
ساعت8:37---15 بهمن 1390
السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی
السلام علی المهدی الذی وعد الله عز و جل به الامم
السلام علی المهدی
ساعت8:23---15 بهمن 1390
پادشاه و سه وزیرش.....در یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود و اینکه این کیسه ها را برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند وزراء از دستور شاه تعجب کرده و هر کدام کیسه ای برداشته و به سوی باغ به راه
وزیر اول که به دنبال راضی کردن شاه بود بهترین میوه ها و با کیفیت ترین محصولات را جمع آوری کرده و پیوسته بهترین را انتخاب می کرد تا اینکه کیسه اش پر شد
اما وزیر دوم با خود فکر می کرد که شاه این میوه ها را برای خود نمی خواهد و احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی کند، پس با تنبلی و اهمال شروع به جمع کردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمی کرد تا اینکه کیسه را با میوه ها پر نمود.
روز بعد پادشاه دستور داد که وزیران را به همراه کیسه هایی که پر کرده اند بیاورند وقتی وزیران نزد شاه آمدند ، به سربازانش دستور داد ، سه وزیر را گرفته و هرکدام را جدا گانه با کیسه اش به مدت سه ماه زندانی کننددر زندانی دور که هیچ کس دستش به آنجا نرسد و هیچ آب و غذایی هم به آنها نرسانند
و وزیر سوم که اعتقاد داشت شاه به محتویات این کیسه اصلا اهمیتی نمی دهد کیسه را با علف و برگ درخت و خاشاک پر نمود.
وزیر اول پیوسته از میوه های خوبی که جمع آوری کرده بود می خورد تا اینکه سه ماه به پایان رسید اما وزیر دوم ، این سه ماه را با سختی و گرسنگی و مقدار میوه های تازه ای که جمع آوری کرده بود سپری کرد و وزیر سوم قبل از اینکه ماه اول به پایان برسد از گرسنگی مرد
حال از خود این سؤال را بپرسیم ، ما از کدام گروه هستیم ؟ زیرا ما الآن در باغ دنیا بوده و آزادیم تا اعمال خوب یا اعمال بد و فاسد را جمع آوری کنیم ، اما فردا زمانی که ملک الموت امر می شود تا ما را در قبرمان زندانی کند در آن زندان تنگ و تاریک و در تنهایی ، نظرت چیست؟
پس کمی بایستیم و با خود بیاندیشیم .. فردا در زندانمان چه خواهیم کرد !
آنجاست که اعمال خوب و پاکیزه ای که در زندگی دنیا جمع کرده ایم به ما سود می رسانند. -
الله تعالی می فرماید: (وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ) البقره 197 و توشه برگیرید که بهترین توشه پرهیزگاری است ، و ای خردمندان ! از ( خشم و کیفر ) من بپرهیزید .
)))
محمد
ساعت10:02---4 بهمن 1390
ایوووووووووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووووول
احمد
ساعت21:41---12 دی 1390
خواهش می کنم لینک دانلود رهایی از زمین را بزارید.باتشکر
احمد
ساعت21:41---12 دی 1390
خواهش می کنم لینک دانلود رهایی از زمین را بزارید.باتشکر
احمد
ساعت21:41---12 دی 1390
خواهش می کنم لینک دانلود رهایی از زمین را بزارید.باتشکر
ben
ساعت10:48---26 مهر 1390
گریه هایم بی صداست........عشق من بی انتهاست
ردپای اشکهایم را بگیر.........تا بدانی خانه عاشق کجاست
دوست دار تو بنیامین
مجتبی
ساعت13:46---17 شهريور 1390
سلام آقا محمد امیدوارم که حالت خوب باشه. ازخدا می خوام که همیشه موفق باشی.ازت میخوام که دعام کنی.
این شعر تقدیم تو باد :
در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی.
ahura
ساعت10:57---27 تير 1390
با سلام خدمت شما . میخواستم بدونم این سایت متعلق به محمد شادانی هست یا کس دیگه ای . چطوری میشه با محمد چت کرد؟ ممنون
عظیمه
ساعت22:08---8 ارديبهشت 1390
سلام.
میشه یه خواهشی ازتون بکنم؟
خواهش میکنم منو تو فهرست مسنجرت بذار چون یه چیزایی هست که باید ازت بپرسم
مسئله مرگ و زندگیه
مرسی
محمد
ساعت4:16---21 فروردين 1390
سلام دوستان عزيز!
سلام سينا جان!
وبلاگ محفلمون با مطلبي با عنوان «ظهور بسيار نزديك است+ولادت بانويي بزرگ+ چند تا عكس!» به روز شده.
جاي شما تو محفلمون خالي بود. اومدم ازتون دعوت كنم.
پذيرايي هم داريم حسابي...
خدايا! در ظهور حضرتش شتاب فرما كه مخالفان، ظهورش را بعيد مي دانند و ما آن را نزديك مي دانيم (قسمتي از دعاي عهد).
هميشه موفق باشيد.
[گل]
BOY 021
ساعت7:36---19 فروردين 1390
سلام خسته نباشید
جدی میگید
من فکر میکردم محمد جان تو فیس بوک هم هست
اتفاقا با اسم محمد شادمانی دارن فعالیت میکنند
مهیار
ساعت21:59---15 فروردين 1390
با سلام
من شما را خیلی دوست دارم و بیشتر وقت ها از شما تقلید می کنم در حقیقت شما شخصیت ایدآل من هشتین می خواستم اگه میشه چنتا از عکسهای خصوصی خود را برام ایمیل کنین . متشکرم. چون می خواهم با شما دوست شم و از شما بعنوان معلم و داهنمای خودم استفاده کنم .
mohammad
ساعت9:52---15 فروردين 1390
سلام. سال نو مبارک.اين قسمت يازدهم مسافري از گرونگول رو پيدا نکردي. آقا تو رو خدا زودتر بذار.ممنون
mahdi
ساعت20:55---14 فروردين 1390
سلام عالیه فقط حیف شد در همه پوستر ها از عکس های تکراری استفده شده حتی انهایی که در ویلاگ رسمی هستند پاسخ:سلام ممنون
|